معنی آبشار زیبایی نزدیک کاشان

لغت نامه دهخدا

کاشان

کاشان. (اِ) کاشانه. خانه:
بسته پیشت کمر دوپیکروار
بت مشکوی و لعبت کاشان.
مسعودسعد.
|| منزل زمستانی. (ناظم الاطباء).

کاشان. (اِخ) شهری است بسیارنعمت... و از آنجا دبیران و ادیبان بسیار خیزند و اندر وی کژدم بسیار خیزد. (حدود العالم ص 143). شهری است در ماوراءالنهر و وادی اخسیکت دم دروازه ٔ آن واقع شده. (معجم البلدان). نسبت بدان کاشانی و کاشی هم آمده است.
از سمرقند بسی کس بدعای تو شدند
بزیارتگه کاشان و عبادتگه اوش.
سوزنی.
و رجوع بماده ٔ ذیل شود.

کاشان. (اِخ) ده کوچکی است از دهستان احمدی بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس، واقع در 125هزارگزی خاور حاجی آباد و 35هزارگزی باختر راه مالرو گلاشکرد به شمیل. کوهستانی و گرمسیر و دارای 38 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

کاشان. (اِخ) (شهرستان) کاشان یکی از شهرستانهای استان دوم و حدود آن به شرح زیر است:از طرف شمال و شمال باختری به شهرستان قم. از طرف خاور و شمال خاوری بدشت کویر. از طرف جنوب خاوری به بخش اردستان. از طرف جنوب به دهستانهای مورچه خورت و ده حق علوی از شهرستان اصفهان. از طرف باختر به شهرستانهای گلپایگان و محلات. قسمت باختری منطقه ٔ کوهستانی و قسمت خاوری جلگه است که منتهی بدشت کویر میگردد.
آب و هوا: هوای شهرستان کاشان مانند سایر شهرستانهای مرکزی کشور نسبت به پست و بلندی متغیر است بدین معنی که قسمت های مرتفع، سردسیر و دامنه ها معتدل و جلگه مخصوصاً حاشیه ٔ کویر گرمسیر است. آب قراء کوهستانی از چشمه سار و قنات و آب قراء جلگه ٔ آن از قنات بوده ونزدیکی های کویر کمی لب شور است.
ارتفاعات: در این شهرستان دو سلسله جبال مشاهده میشود، سلسله جبال اول دنباله ٔ ارتفاعات مرکزی کشور است که تقریباً از وسط این شهرستان گذشته به ارتفاعات اردستان نائین متصل میگردد. جهت اصلی سلسله ٔ مذکور از شمال باختری، به جنوب خاوری بوده دهستانهای اردهال، قمصر، نطنز در دامنه و دره های خاوری و دهستان های نراق، جوشقان، میمه در دامنه ٔ دره های باختری این سلسله واقع است. مرتفعترین قلل این سلسله از شمال باختر بجنوب خاور عبارتند از: قله ٔ واقع در خاور قریه ٔ نیاسر به ارتفاع 3600 گز، قله ٔ گرکش واقع در جنوب قریه ٔ برزوک به ارتفاع 2515گز. کوه هفت کتل در باختر قریه ٔ خمب بارتفاع 3003 گز و قله ٔ مهم کوه کرکس واقع در باختر نطنز به ارتفاع 3898 گز است. ارتفاع شهر کاشان 945، نطنز 1372، قمصر 1830، مشهد اردهار 1770، طرق 2100، آران 930 گز است. سلسله ٔ جبال دوم تقریباً موازی با سلسله ٔ اول در قسمت باختری میمه و دلیجان واقع است و خط الرأس آن حد طبیعی شهر کاشان با شهرستان گلپایگان است و راه شوسه ٔ طهران به اصفهان بین رشته ٔ اول و دوم کشیده شده است. مرتفعترین قلل سلسله ٔ دوم بنام صالح کوه در حدود جنوب قریه ٔ لوشاب به ارتفاع 3132 گز میباشد. ارتفاع قصبه ٔ میمه از سطح دریا 2012، قصبه ٔ جوشقان 2226، گردنه ٔ قرقچی 2165 گز است.
رودخانه: رودخانه ٔ مهمی دراین شهرستان وجود ندارد تنها خشک رودهای مذکور از شمال باختری بجنوب خاوری عبارتند از رودخانه های دهنار، سار، وادقان، کله، اردهار، نابر، قمصر، قهرود، جهق، تتاج، وش، هنجن، نطنز رود، طرق رود برز رود از ابیانه تا خلطآباد، رودخانه ٔ سه مراوند، کپرکن، میمه، رباط ترک. رودهای ذکر شده بجز رودهای نابر، قمصر، قهرود، هنجن، کپرکن، که مختصر آب دائم دارند بقیه خشک رودی بیش نیستند ولی قسمت عمده ٔ قنوات آبادیها در طول رودهای بالا احداث گردیده است. چشمه های معروف شهرستان کاشان بشرح زیر است: چشمه ٔ فین، چشمه ٔ نیاسر، چشمه ٔنابر، چشمه ٔ شاه، چشمه ٔ جهق بالا، چشمه ٔ باری کرسف، چشمه ٔ میلاجرد، کرش، ابیاته. پنداس. کویر نمک کاشان در قسمت شمال خاوری شهرستان واقع و ارتفاع سطح کویر 800 گز مرتفعتر از سطح دریاست. ساکنین قراء و مزارع حاشیه ٔ کویر مانند چهار طاقی، کدیش، کلوبو و غیره از این دریاچه نمک استخراج نموده و در قصبه ٔ آران انبارشده و بداخله ٔ کشور حمل میگردد. سطح این دریاچه پوشیده از نمک و زیر نمک آب و باطلاقی است لذا عبور از حوالی کویر بدون بلد خطرناک است. فرورفتن عابرین و شکارچیان نابلد بسیار شنیده میشود.
سازمان اداری: شهرستان کاشان از پنج بخش زیر تشکیل شده است.
بخش مرکزی 39 آبادی 23 هزار نفر
" آران 7 آبادی 32 هزار نفر
" قمصر 40 آبادی 32 هزار نفر
" میمه 22 آبادی 17هزار نفر
" نطنز 49 آبادی 44 هزار نفر
شهرستان کاشان 50 هزار نفر
جمع آبادی شهرستان 158 و جمع نفوس آن در حدود 193 هزار نفر است.
نژاد، زبان، مذهب: نژاد سکنه ٔ شهرستان کاشان از نژاد اصلی آریائی و اختلاط آن با نژادهای عرب و ترک بسیار ناچیز است. یکی از دلایل اصلی نژاد حفظ زبان فارسی قدیم که باصطلاح محلی رایجی و تاتی میباشد بوده و اکثر قراء به آن زبان آشنا هستند منتهی در لهجه، مختصر فرقی با هم دارند. شرح هر یک از دهستان و بخش های تابعه ٔ شهرستان در جای خود داده شده است.
راه: 1- راه شوسه ٔ قم، کاشان، نطنز، اردستان، نائین تقریباً از ارتفاعات میگذرد 2- راه آهن قم بکاشان در سال 28 افتتاح گردیده و قسمت کاشان به یزد در دست اقدام است. 3- راه شوسه ٔ قم به اصفهان از وسط بخش میمه ٔ این شهرستان عبور مینماید. 4- در فصل خشکی به قصبات و اکثر قراء مهم شهرستان از راه فرعی اتومبیل رفت و آمد مینماید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

کاشان. (اِخ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 8500 گزی باختری اهر ویک هزارگزی ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل و دارای 212 تن سکنه است. آب از رودخانه ٔ آرغان چشمه دارد. محصول آن غلات و حبوبات و سر درختی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی اهالی گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


زیبایی

زیبایی. (حامص) زیبائی. خوبی و نیکویی. (آنندراج). حسن و جمال و ظرافت و لطافت. (ناظم الاطباء). بهاء. حسن. جمال.اورند. اورنگ. افرنگ. براه. خوبی. میسم. ظرافت. قشنگی. زیب. وسامه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حالت و کیفیت زیبا. عبارتست از نظم و هماهنگیی که همراه عظمت و پاکی، در شیئی وجود دارد و عقل و تخیل و تمایلات عالی انسان را تحریک کند و لذت و انبساط پدید آورد وآن امری است نسبی. (فرهنگ فارسی معین):
ای از رخ تو تافته زیبایی واورنگ
افروخته ازطلعت تو مسند و اورنگ.
شهید (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 299).
ز بس گنج و زیبایی و فرهی
پری مردم و دیو گشتش رهی.
فردوسی.
... عیوبه ٔ بازرگان... چنین پلی برآورد. یک طاق بدین نیکویی و زیبایی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261).
مرد آنگه رسد به زیبایی
که شود همچو باد صحرایی.
سنایی.
طاوس خودآرایی در زیور زیبایی
گردیده قبول آید بر زیورت افشانم.
خاقانی.
در عهد تو زیبایی چیزی است که خاص است این
در عشق تو رسوایی کاری است که عام است این.
خاقانی.
نه هم زوال پذیری و زیر خاک شوی
خود آفتاب گرفتم ترا به زیبایی.
کمال اسماعیل.
دوش در صحرای خلوت لاف تنهایی زدم
خیمه بر بالای منظوران زیبایی زدم.
سعدی.
چه رویست آنکه دیدارش ببرد از من شکیبایی
گواهی میدهد صورت بر اخلاقش به زیبایی.
سعدی.
|| برازندگی. برازیدگی. لیاقت. سزاواری:
نخواهند جز تو کسی تخت را
کله را و زیبایی و بخت را.
فردوسی.
همه کس گرچه در زیباپسندی است
ز زیبایی نکوتر سودمندی است.
امیرخسرو دهلوی.

فرهنگ فارسی هوشیار

کاشان

(اسم) خانه کاشانه: } بسته پیشت کمر دو پیکر وار بت مشکوی و لعبت کاشان. { (مسعود سعد)

معادل ابجد

آبشار زیبایی نزدیک کاشان

1007

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری